به گزارش پايگاه خبري تحليلي پيرغار، به نقل از نافع، چند شب پيش شبکه"شما" رو مي ديدم.از فرهنگ يکي از عشاير استان چهارمحال و بختياري سخن مي گفت.مي گفت: در آن ايل رسم است که هر پسرجواني که مي خواهد زن بگيرد مستقيم به خانواده اش نمي گويد و خجالت مي کشد.آن جوان ?-?روز مي رود توي کوه هاي اطراف و خانواده اش مي فهمند که او زن مي خواهد و فاميل و خانواده مي روند او را از کوه مي آورند و با او صحبت مي کنند... .
?-حالا فرض کنيد يک پسر شهري ?-? روز برود توي کوه.اصلا زنده مي ماند که تشکيل زندگي دهد؟
?-آيا خانواده هاي شهري آنقدر به فکر بچه هايشان هستند که از روي رفتار بچه هايشان بفهمند که مي خواهند ازدواج کنند و فرزندان مجبور نباشند خودش را به در و ديوار بزنند تا...؟
?-اصلا آيا دختر و پسري وجود دارد که خجالت بکشد بگويد مي خواهم ازدواج کنم؟
?-آيا اصلا فرزندان اين نسل احساس نياز براي ازدواج مي کنند يا جايگزيني يافته اند؟
?-کاش همه ي جوانان ايران حداقل در سن??-??سالگي عضو آن ايل بودند...
از پيرزن ها شنيدم قبلاها وقتي دختري مي خواست به بقيه بفهماند که شوهر مي خواهد، چادرش را در مواقعي برعکس مي پوشيد!
?-فرض کنيد يکي در آن موقع اشتباهي چادرش را برعکس مي پوشيد.
?-آيا امروزه دخترها جز ساپورت و مانتو اسپرت چيزي مي پوشند؟ و آيا شما هم موافقيد امروزه اگر ساپرت را برعکس بپوشند خيعلي بيشتر افراد متوجه مي شوند تا اينکه چادري را برعکس بپوشند.(چون نگاه ها به سمت ديگر رفته...) ؟
?-آيا باوجود ادامه تحصيل دختري احساس نياز به ازدواج مي کند؟
?-آيا پسري پيدا مي شود که توقعات دختري را بطور نسبي برطرف کند و بالعکس؟